Friday, June 4, 2010

تسخير اورميه بدست كريم خان زند

تاريخ رسمي ايران كه در مدارس و دانشگاه ها آموزش داده مي شود مشهون از انواع دروغ و توهم و قلب واقعيات است . از شخصيت هاي تاريخي كه به دروغ و در جهت بزرگ كردن خودي و در نتيجه تحقير رقيب از آن استفاده شده كريم خان زند مي باشد. كريم خان از طوايف لک و مردي بي رحم و بي سواد بود كه پس از 16 سال درگيري با متحدان خود سرانجام توانست ابتدا دوستان و متحدان قديمي خود را به قتل برساند و سپس يك به يك بر حريفان خود فائق آمده و پس از 9 ماه محاصره اورميه در اين شهر به تخت سلطنت نشست. کریم‌خان از ایل لر زند بود .پدرش ایناق خان نام داشت و رئیس ایل بود. کریم خان در آغاز سرباز سپاه نادرشاه افشار بود و پس از مرگ او به ایلش پیوست و کم کم با سود بردن از جو به هم ریخته پس از مرگ نادر نیرویی به هم زد و چندی بعد با دو خان بختیاری به نام های ابوالفتح خان و علیمردان خان ائتلافی را فراهم ساخت و کسی را که از سوی مادری از خاندان صفوی می‌‌دانستند به نام ابوتراب میرزا را به شاهی برداشتند. در این اتحاد علیمردان خان نایب السلطنه بود و ابوالفتح خان حاکم اصفهان و کریم خان نیز سردسته سپاه بود. اما چندی که گذشت علیمردان خان ابوالفتح خان را کشت و بر دیگر همراهش کریم خان هم شورید ولی سرانجام پیروزی با کریم خان بود.چندی هم با محمد حسن خان قاجار دیگر داودار پادشاهی ایران درگیر بود که سرانجام سربازانش محمد حسن خان را در حالی که رو به گریز بود کشتند. او بازمانده افغان های شورشی را نیز یا تار و مار کرد و یا آرام نمود.
فتحعلي خان افشار ارومي از سرداران بزرگ نادر شاه كه حاكم فارس و اصفهان بود و در جنگ كريم خان با آزاد خان افغان از آزاد خان حمايت ميكرد پس از شكست محمد حسن خان قاجار و تصرف استر آباد بدست زنديه به آزربايجان برگشت و تبريز و اورمو(اورميه) را تسخير و در ارك اورميه به تمشيت امور پرداخت . كريم خان در سال 1174قمري به آزربايجان لشگر كشيد و شهرهاي تبريز و مراغه و سالماس(سلماس) را به راحتي منكوب خود كرد و سپس به جنگ ايلات شاهسون رفت . به علت طولاني شدن جنگ و كمي نفرات و آذوقه به تهران برگشت و پس از جمع آوري سپاه فارس و بختياري در سال 1175براي بار دوم عازم آزربايجان شد. فتحعلي خان افشار در حوالي قره چمن به استقبال دشمن آمد و تلفات و ضايعات بسياري به دشمن زد ولي پايداري خان زند و لجاجت وي سرانجام باعث پيروزي زنديه بر سپاه آزربايجان شد. خان زند پس از تصرف مجدد تبريز و مراغه و سلماس قلعه مستحكم اورمي را به محاصره در آورد . تنها دلخوشي خان افشار سرماي زمستان بود .كريم خان كه فكر زمستان را كرده بود و آذوقه كافي انبار نموده بود دستور داد در اطراف اورمو(اورميه) خانه هايي براي زمستان گذراني بنا كنند. توپ هاي لشگر زند روي شيخ تپه مستقر شده بود و روز و شب برج و باروي قلعه اورمو(اورميه) را مورد هدف قرار مي داد وليكن مدافعين به شدت به تعمير ديوارها مي پرداختند. خيمه هاي كريم خان در چمن هاي صدقه و و تپه دييه له (ديگاله)مستقر گرديد. مدافعان جسور افشار به شرح زير به دفاع از شهر پرداختند:
شاه محمد بيگ كهللو و ميران بيگ محمد لو محافظ دروازه تورپاق قالا
ميرزا محمد بيگ و شاه محمد بيگ سعدلو محافظ دروازه خزران
خليل بيگ و علي شش پر بيگ قره حسنلو محافظ دروازه بازار باش
قهرمان بيگ و جليل بيگ عربلو محافظ دروازه يورد شاه
فتحعلي بيگ و الله بيگ بكيشلو محافظ دروازه هندو (عسگرخان)
علي مصطفي بيگ و آقا علي بيگ ارشلو محافظ دروازه مشهد (بالوو)
محمد جليل بيگ و خدايار بيگ قاسملو محافظ دروازه ارك
 در اين بين يزيديان عراق و سوريه به تهاجم و ايجاد مزاحمت در مرزهاي غربي پرداختند ولي لشگر اعزامي خان زند به استعداد هفت هزار نفر و فرماندهي مرادخان موفق به سركوب شيطان پرستان كرد (يزيديان)شد. در اين بين به علت كمبود آذوقه و محاصره شهر بدست لر و لك و بختياري و فارس انواع بيماريهاي واگير و گرسنگي به قتل عام مردم اورميه پرداختند. مردم به قدري در مضيقه بودند كه به خوردن گربه و سگ و اجساد مردگان پرداختند . برخي حتي به كشتن و خوردن بچه هاي خود نيز دست مي زدند كه داستان هاي تلخي را در افواه عموم از آن زمان به يادگار گذاشت . به هر روي پس از نه ماه محاصره و نيز نزديك شدن برخي از افشار از قبيل امير گونه افشار به خان زند قلعه اورميه بعد از تسليم خان افشار مسخر كريم خان گرديد. كريم خان سه ماه در اورميه ماند و در دارالاماره اورميه بر تخت شاهي نشست و از اينجا به اداره امور كل كشور پرداخت .  از آنجا كه خان زند مردي سياس بود ابتدا با با دختر موسي خان قاسملوي افشار ازدواج كرد و با دادن خلعت و شمشير به فتحعلي خان( ارشلوي ) افشار در ظاهر او را به جاي برادر مقتول خويش اسكندر خان زند كه اتفاقاً به دست خان افشار و در جنگ اصفهان در حوالي قمشه كشته شده بود ، نهاد . ايتدا خان افشار را مامور دفع مزاحمت عشاير بلباس و منگور كه از خاك عثماني و حوالي دياربكر و حكاري به محال ترغاي-مكريان كنوني- (از سولدوز تا ساوج بلاغ ) حمله كرده بودند نمود و پس از دفع فتنه اكراد ، خان افشار را ملتزم ركاب نمود و چندي بعد در حوالي شهرضا (قمشه)با ناجوانمردي در كنار قبر اسكندر برادر خويش خان افشار را با ريسمان خفه كرد.
منبع:

No comments:

Post a Comment